سفر حجاج بیتالله الحرام بعد از مشعر که وادی حیرانی آدمی است، به منا میرسد؛ آنجا که باید از همه تعلقات مادی حتی موی سر چشم بپوشی تا شایسته واقعی ادای فریضه حج شوی.
به گزارش کارآفرينان نيوز شب عید قربان که نزدیک مشعرالحرام میشویم، کم کم آن منظرهای که درباره آن صحبت میشد، پیش چشممان نمودار میشود. کنار اتوبان متصل کننده عرفات به منا، فنسهایی (حصار یا توریهایی) کشیده شده و پشت فنسها بیابانی است که در آن آدمها کنار هم در بیابان دیده می شوند.
آدمها چسبیده به هم نشسته یا خوابیده و ایستادهاند؛ مردان با پوششهای یکسان یعنی دو حوله سفید و زنانی که حال و هوای خود را دارند. روی خاک، فرشهای نازک دو در سه متر، پهن شده و تقریبا روی هر فرش سه نفر باید شب را تا صبح سر کنند؛ تقریبا به اندازه یک قبر، اقامتگاه دم مرگ تا صبح قیامت. باید آنجا باشند تا صبح نماز را بخوانند و به سمت منا حرکت کنند و بعد از طلوع آفتاب وارد منا شوند.
بیابان بین حاجی های کشورهای مختلف تقسیم شده؛ بعضی جاها تابلو نام کشورها را دارد و کاروانها هم تابلوهای خودشان را دارند.
حاجیان اینجا دل توی دلشان نیست؛ منتظرند ساعاتی بگذرد، سپیده بدمد تا نزدیک طلوع آفتاب به سمت منا بروند. بعضی خوابیدهاند، بعضی مشغول نماز و عبادت، خیلی از خانمها نشستهاند، شاید نگرانند، نگران وسایل؟ شاید نگران گم شدن و مهمتر، نگران این که اعمالشان را درست انجام دهند. خلق الله برخی خوابیدند، عدهای نشسته، بعضی مشغول نماز اند، بعضی مشغول دعا، چندتایی هم سنگ جمع میکنند. گرچه سنگ جمع کردن معمولاً در مکه انجام میشود، توصیه شده در مشعرالحرام یا همان مزدلفه سنگ جمع شود.
شب از نیمه گذشته و یک دسته از ترکها نماز جماعت میخوانند؛ نمیدانم شاید نماز مستحبی است با آیه یا ایتها النفس المطمئنه. یک گروه پاکستانی هم زیرانداز میاندازند و صف جماعت راه میاندازند؛ جماعت در ساعت ۲ بامداد فکر میکنم نماز شب است؛ اهل سنت نماز مستحبی را هم به جماعت میخوانند.
ما در انتهای مشعرالحرامیم جایی که چیزی به منا نمانده، تا صبح بتوانیم زودتر وارد این بیابان شده و سنگ جمره عقبه را زودتر بزنیم. شبانه تعدادی از ترکها به سمت منا در حال حرکتند و خیلی هایشان زوجی حرکت میکنند.
آنچه در این صحرا از همه چیز پررنگتر است، حیرانی و انتظار است، انتظار برای یک فردای پر جنب و جوش که باید پیاده تا منا بروی، در ازدحام به شیطان سنگ بزنی و بعد قربانی سر بتراشی. زنان در کار مردان؛ این بار سر تراشیدن
در حالی که شاید ظاهر یک مرد بیش از هر کسی برای همسرش اهمیت دارد، برخی خانمهای زائر در اطاعت فرمان الهی تیغ به دست شدند و سر همسران خود را با دقت تراشیدند؛ البته دقت و دلسوزی این خانمها باعث میشد عملیات تراشیدن سر همسرانشان با آسیب کمتر و دقت بیشتر انجام شود.
تراشیدن موی سر مردان از واجبات حج در روز عید قربان است. اما صحنه زیبای این روز، تراشیدن موی شوهر توسط همسر بود. در روز عید قربان بعد از سنگ زدن به جمره عقبی یا شیطان بزرگ، حاجیان که در صحرای منا مستقر هستند درخواست قربانی میکنند و بعد از اطلاع یافتن از انجام قربانی آنها، باید سر خود را با تیغ بتراشند و بعد از آن میتوانند از لباس احرام خارج شوند.
تراشیدن سر با تیغ اقدامی است که خیلیها برای اولین بار در عمرشان انجام میدهند و یکی از عوامل مهم زیبایی خود را در راه خدا نثار میکنند.
تراشیدن سر باید یا توسط زائرانی انجام شود که خودشان حلق کردهاند یا افرادی که حج به جا نمیآورند، اما نکته اینجاست که تراشیدن سر، یک کار حرفهای است و افراد حرفهای که بتوانند بدون خونریزی و تر و تمیز سر را بتراشند، در میانه صحرای منا و چادرهای آن، بهراحتی یافت نمیشوند؛ گرچه برخی عوامل حج و کاروان ها که سالهای متعدد به سفر حج آمدهاند، تا حدی به این عمل وارد هستند.
در این شرایط معمولا افراد حرفهای سرشان شلوغ است و احتمالاً خیلیها مجبورند یا خودشان سر خود را بتراشند و یا سر خود را به دست افراد غیرحرفهای بسپارند. اینجاست که صحنه زیبای عید قربان، تراشیدن سر شماری از مردان توسط همسرانشان بود.
به این ترتیب، در حالی که شاید ظاهر یک مرد بیش از هر کسی برای همسرش اهمیت دارد، برخی خانمهای زائر در اطاعت فرمان الهی تیغ به دست شدند و سر همسران خود را با دقت تراشیدند. البته دقت و دلسوزی این خانمها باعث میشد عملیات تراشیدن سر همسرانشان با آسیب کمتر و دقت بیشتر انجام شود.