به گزارش کارآفرينان نيوز آمارها نشان میدهد که حملونقل هوایی حدود ۳ درصد از انتشار جهانی دیاکسیدکربن را به خود اختصاص داده است؛ سهمی که در نگاه نخست شاید ناچیز به نظر برسد، اما به دلیل رشد سریع سفرهای هوایی و نبود جایگزین عملی، فشار زیادی بر این صنعت وارد کرده است. به همین دلیل، دولتها، نهادهای بینالمللی و خود شرکتهای هواپیمایی به دنبال راهحلهای سبز رفتهاند. یکی از مهمترین امیدها در این مسیر، سوخت پایدار هوانوردی یا همان SAF)Sustainable Aviation Fuel) است؛ سوختی که گفته میشود میتواند میزان آلایندگی پروازها را به شکل چشمگیری کاهش دهد. اما تحقیقات جدید نشان میدهد که پشت پرده تولید این سوخت، داستانی پیچیده و حتی تاریک نهفته است؛ داستانی که از قلب جنگلهای آمازون تا آسمانهای آمریکا امتداد مییابد.
طلای سبز جدید
سوخت سبز هواپیما مفهومی تازه نیست. سالهاست که پژوهشگران روی امکان تولید سوخت از منابع تجدیدپذیر مانند روغن گیاهی، پسماند کشاورزی و حتی زبالههای شهری کار میکنند. اما در سالهای اخیر، فشار سیاستگذاران و اهداف اقلیمی، این صنعت نوپا را از آزمایشگاه به مقیاس صنعتی رسانده است. پالایشگاه Diamond Green Diesel در بندر آرتور، تگزاس، یکی از بزرگترین نمونههای این تحول است. این پالایشگاه که حاصل همکاری دو غول انرژی یعنی Valero Energy و Darling Ingredients است، با سرمایهگذاری صدهامیلیون دلاری تاسیس شد و اکنون قادر است چربی حیوانی (یا همان tallow ) را به سوخت جایگزین دیزل و جت تبدیل کند.
در نگاه اول، این دستاورد شبیه تحقق یک رویا است: تبدیل ضایعات دامداری به انرژی پاک برای هواپیماها. شرکتهای بزرگی مانند JetBlue و Southwest Airlines قراردادهایی برای خرید این سوخت بستهاند و آن را بخشی از تعهدات خود برای کاهش آلایندگی معرفی میکنند. حتی دولت آمریکا نیز با ارائه ۳میلیارد دلار اعتبار مالیاتی از سال ۲۰۲۲ تاکنون، از این پروژه حمایت کرده است. اما همانطور که رویترز در یک تحقیق گسترده نشان داده، ماجرا به این سادگی نیست.
آمازون در آتش سوخت سبز
تحقیقات میدانی و اسناد رسمی نشان میدهد که بخشی از چربی حیوانی مورد استفاده در پالایشگاه تگزاس، از گاوهایی به دست میآید که در زمینهای جنگلزداییشده آمازون پرورش یافتهاند. این یعنی همان سوختی که بهعنوان «پاک» و «پایدار» معرفی میشود، در عمل با نابودی یکی از حیاتیترین اکوسیستمهای زمین گره خورده است.
دو کارخانه در برزیل که تامینکننده اصلی پالایشگاه Diamond Green Diesel هستند، بخشی از چربی خود را از کشتارگاههایی تهیه کردهاند که در بازرسیهای دولتی به دلیل خرید دام از مزارع غیرقانونی مردود شدهاند. برای نمونه، کارخانه Araguaia در ایالت پارا در سال ۲۰۲۳ بیش از ۴میلیون دلار چربی گاوی به آمریکا صادر کرده است. شواهد نشان میدهد که کامیونهای این کارخانه به طور مستقیم از کشتارگاههایی بارگیری کردهاند که سابقه خرید دام از مزارع غیرمجاز داشتهاند. یکی از رانندگان کامیون حتی به رویترز گفته که دو سال است برای این کارخانه لاشه حمل میکند و بارها از کشتارگاههای مشکوک بارگیری داشته است. چنین شواهدی نشان میدهد که زنجیره تامین سوخت سبز، برخلاف ادعاها، چندان هم شفاف و پاک نیست.
بازار کوچک اما استراتژیک
بازار جهانی سوخت سبز هواپیما هنوز در ابتدای راه است. برآوردها نشان میدهد ارزش این بازار در سال ۲۰۲۵ تنها حدود ۳میلیارد دلار خواهد بود. این رقم در مقایسه با بازار سوختهای سنتی هوانوردی که حدود ۲۳۹میلیارد دلار ارزش دارد، بسیار ناچیز است. اما اهمیت این بازار در جای دیگری نهفته است: آینده هوانوردی. صنعت هواپیمایی متعهد شده تا سال ۲۰۵۰ به انتشار صفر خالص کربن برسد. بدون سوختهای جایگزین، تحقق این هدف تقریبا غیرممکن است.
به همین دلیل، سوخت سبز نهتنها برای شرکتهای هواپیمایی، بلکه برای دولتها و نهادهای بینالمللی به موضوعی استراتژیک تبدیل شده است. برنامهای مانند CORSIA که توسط سازمان هوانوردی غیرنظامی بینالمللی (ICAO) طراحی شده، شرکتهای هواپیمایی را تشویق میکند تا از سوختهای پایدار استفاده کنند و امتیاز کاهش آلایندگی دریافت کنند. این مشوقها باعث شدهاند سرمایهگذاری در پالایشگاههایی مانند Diamond Green Diesel به سرعت افزایش یابد.
یکی از جنجالیترین بخشهای ماجرا، موضوع گواهیهای بینالمللی است. واردات چربی حیوانی برزیلی به آمریکا توسط نهادی به نام ISCC تایید شده است؛ نهادی که مسوول بررسی پایدار بودن منابع زیستی است. طبق قوانین، مواد اولیه نباید از زمینهایی که پس از سال ۲۰۰۸ جنگلزدایی شدهاند، به دست آمده باشند. اما ISCC به دلیل آنکه چربی حیوانی را «محصول جانبی» صنعت گوشت میداند، زنجیره تامین آن را بررسی نکرده است. این یعنی در عمل،میلیونها بشکه سوختی که ممکن است ردپای مستقیم جنگلزدایی داشته باشند، همچنان با برچسب «سبز» وارد بازار میشوند. سه کارشناس که در طراحی برنامه CORSIA نقش داشتهاند، به رویترز گفتهاند که این سیستم عملا تاثیر جنگلزدایی آمازون را نادیده میگیرد، زیرا فرض میکند تقاضا برای چربی حیوانی آنقدر زیاد نیست که دامداران را به گسترش زمینهای چرا وادار کند. اما همانطور که کارشناسان محیطزیست هشدار میدهند، هر افزایش تقاضا در بازاری حساس مانند آمازون میتواند تاثیر زنجیرهای و گسترده داشته باشد.
اقتصاد، سیاست و محیط زیست در یک قاب
ماجرای سوخت سبز هواپیما نمونه بارزی است از تلاقی سه حوزه: اقتصاد، سیاست و محیط زیست. از یکسو، دولتها برای رسیدن به اهداف اقلیمی خود ناگزیرند از فناوریهای جدید حمایت کنند. از سوی دیگر، شرکتهای انرژی و هوانوردی در پی سودآوری و کاهش فشار افکار عمومی هستند. و در این میان، محیط زیست اغلب قربانی نهایی است. نمونه برزیل نشان میدهد که چگونه تقاضای جهانی برای سوخت سبز میتواند به شکل غیرمستقیم به جنگلزدایی دامن بزند. دامداران با فروش چربی حیوانی به بازارهای خارجی سود بیشتری میبرند و انگیزه بیشتری برای گسترش مزارع خود پیدا میکنند. این چرخه معیوب میتواند به سرعت دستاوردهای اقلیمی را از بین ببرد.
آینده سوخت سبز
سوخت سبز هواپیما بدون تردید یکی از کلیدیترین فناوریها برای مقابله با بحران اقلیمی است. اما آنچه امروز در تگزاس و آمازون رخ میدهد، یک هشدار جدی است: اگر نظارت دقیق بر زنجیره تامین وجود نداشته باشد، این فناوری به جای حل بحران، بحران جدیدی خلق خواهد کرد. راهحل چیست؟ کارشناسان بر لزوم شفافیت کامل در زنجیره تامین تاکید دارند. علاوه بر آن، باید منابع پایدارتر مانند پسماندهای کشاورزی، روغنهای استفادهشده یا حتی سوختهای سنتزی مبتنی بر هیدروژن جایگزین چربی حیوانی شوند. در غیر این صورت، پروازهایی که با برچسب «سبز» انجام میشوند، در حقیقت با سوخت خاکستری آمازون به آسمان خواهند رفت.
ایران به عنوان کشوری که در آستانه رشد سریع صنعت هوانوردی منطقهای قرار دارد، ناگزیر است به روندهای جهانی توجه کند. در سالهای آینده، سازمانهای بینالمللی ممکن است استفاده از سوخت سبز را برای خطوط هوایی الزامی کنند. این امر میتواند فشار اقتصادی و سیاسی زیادی بر کشورهایی مانند ایران وارد کند که هنوز به شدت به سوختهای فسیلی وابستهاند. از سوی دیگر، ایران میتواند با سرمایهگذاری در تولید سوخت سبز از منابع داخلی – مانند ضایعات کشاورزی یا انرژیهای تجدیدپذیر – نهتنها سهمی در بازار آینده داشته باشد، بلکه از پیامدهای منفی واردات منابع مشکوک نیز در امان بماند.
سوخت سبز هواپیما قرار بود پاسخی باشد به یکی از بزرگترین چالشهای بشر در قرن بیستویکم: پرواز بدون تخریب زمین. اما آنچه در تگزاس و آمازون رخ داده، نشان میدهد که مسیر سبز آینده پر از تناقض و چالش است. پرسش اصلی این است: آیا میتوان سوختی واقعا پایدار تولید کرد، یا «سبز» بودن تنها یک برچسب تبلیغاتی خواهد بود؟ تا زمانی که پاسخ روشن به این پرسش داده نشود، هر پروازی که با سوخت سبز انجام میشود، ممکن است در حقیقت پروازی باشد بر فراز خاکستر آمازون.
ایران و چالش آینده سوخت سبز
هرچند ماجرای پالایشگاه تگزاس و جنگلهای آمازون در هزاران کیلومتر آنسوتر اتفاق میافتد، اما تبعات آن بهطور غیرمستقیم به ایران نیز مربوط میشود. صنعت هوانوردی ایران در دهههای اخیر به دلیل تحریمها، فرسودگی ناوگان و محدودیتهای مالی با مشکلات جدی روبهرو بوده است. با این حال، اگر روند توسعه فرودگاهها، نوسازی تدریجی ناوگان و افزایش تقاضای سفرهای هوایی ادامه یابد، ایران دیر یا زود با الزامهای بینالمللی مرتبط با سوخت سبز مواجه خواهد شد.
در سالهای آینده، سازمانهای جهانی ممکن است استفاده از سوخت پایدار هوانوردی (SAF) را برای خطوط هوایی الزامی کنند. این الزام میتواند تاثیرات اقتصادی سنگینی داشته باشد. در شرایطی که ایران همچنان یکی از ارزانترین عرضهکنندگان سوخت فسیلی در دنیاست، ورود به بازاری که در آن هر لیتر سوخت سبز چندین برابر گرانتر از سوخت سنتی است، به نظر دشوار میآید. اگر خطوط هوایی کشور نتوانند به استانداردهای جهانی نزدیک شوند، احتمالا در آینده با محدودیتهایی برای پروازهای بینالمللی مواجه خواهند شد. اما این ماجرا تنها یک تهدید نیست.
ایران با دارا بودن منابع عظیم کشاورزی، ضایعات دامی و حتی ظرفیتهای بیبدیل انرژی خورشیدی و بادی، میتواند به مرور وارد عرصه تولید سوختهای جایگزین شود. در واقع، همانطور که امروز کشورهای اروپایی و آمریکایی در حال شکلدادن به زنجیرههای تامین SAF هستند، ایران نیز میتواند با سرمایهگذاری هدفمند، بخشی از نیاز منطقه را تامین کند. بهویژه که کشورهای همسایه مانند امارات، عربستان و قطر به شدت در حال سرمایهگذاری روی آینده سوختهای سبز و هوانوردی پایدار هستند.
اگر ایران در این رقابت غایب باشد، فاصله تکنولوژیک و اقتصادی آن با رقبای منطقهای بیشتر خواهد شد. از سوی دیگر، تجربه پرونده آمازون هشداری جدی برای سیاستگذاران ایرانی است. ورود به حوزه سوخت سبز نباید به تکرار همان خطاهایی بینجامد که در برزیل و آمریکا دیدهایم. اگر منابع سوخت پایدار در ایران نیز به بهای تخریب اکوسیستمهای طبیعی یا سوءاستفاده از ضعف نظارتها تولید شود، عملا همان سراب سبز تکرار خواهد شد.
بنابراین، هرگونه سیاستگذاری در این زمینه باید با شفافیت، نظارت قوی و رویکرد بلندمدت همراه باشد. در نهایت، آینده هوانوردی بدون شک به سمت سبز شدن حرکت میکند؛ خواه ایران آماده این تغییر باشد یا نه. انتخاب با سیاستگذاران است: یا از همین امروز به دنبال پایهگذاری یک صنعت بومی سوخت سبز باشند و آن را به فرصت تبدیل کنند، یا در آینده نزدیک با موجی از محدودیتهای جهانی و جاماندگی رقابتی روبهرو شوند.
انتهای خبر/