مرور بندهای معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، نه تنها نقض مکرر آن در جریان ۱۲ روز تجاوز نظامی رژیم اسرائیل به ایران را به وضوح آشکار خواهد ساخت، بلکه استناد به بند ۱۰ این معاهده، استدلال حقوقی محکمی برای تصمیم احتمالی ایران به خروج از NPT را فراهم کرده و مسئولیت فروپاشی رژیم جهانی منع گسترش تسلیحات هستهای را بیش از بازیگر نامتعهدی چون تلآویو متوجه حامیان این رژیم خواهد کرد.
به گزارش کارآفرينان نيوز «حملات به ایران چیزی بیش از آسیب رساندن به رژیم عدم اشاعه سلاحهای هستهای به همراه نداشت»؛ تیتری که «اولامید ساموئل» متخصص امنیت بینالمللی برای مقالهای که در سایت الجزیره منتشره شده، انتخاب کرده، گزارهای است که برای توصیف آنچه از بامداد ۲۳ خرداد توسط رژِیم اسرائیل آغاز و در اول تیرماه با پیوستن ایالات متحده تکمیل شد، بارها مورد استفاده قرار گرفته و تکرار شده است.
اسرائیل در روزهای پایانی خردادماه، موج گستردهای از حملات هوایی را علیه تأسیسات هستهای صلحآمیز ایران و البته اماکن متفاوت نظامی و غیرنظامی آغاز کرد. این حملات با همکاری آمریکا و استفاده از بمبهای سنگرشکن GBU-۵۷، که توانایی نفوذ به تأسیسات زیرزمینی را دارند، شدت یافت. در اول تیر ۱۴۰۴، آمریکا بهطور مستقیم وارد عملیات شد و این سه سایت هستهای را هدف حملات خود قرار داد. ایران، بهعنوان کشوری که از سال ۱۹۷۰ به NPT پایبند بوده و تأسیسات هستهای خود را تحت نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داده بود، با این حملات مواجه شد. این در حالی است که اسرائیل، بهعنوان طرفی غیرعضو در NPT که سیاست ابهام هستهای را در پیش گرفته، هیچگاه تحت نظارت آژانس قرار نگرفته است.
ساموئل در مقاله خود بر این موضوع تاکید دارد که «با بمباران تأسیسات تحت نظارت فعال آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایالات متحده در واقع به هر کشور غیرهستهای اعلام کرد که همکاری، امنیت کمی به همراه دارد. این حملات، سابقه خطرناکی را ایجاد کرد؛ کشوری که سایتهای خود را به روی بازرسان باز کرده و در چارچوب مذاکره باقی مانده بود، با نیروی نظامی روبرو شد. اگر کشورها به این نتیجه برسند که پایبندی به NPT و اجازه بازرسیها، آنها را از حمله یا اجبار محافظت نمیکند، ممکن است به این نتیجه برسند که توسعه یک عامل بازدارنده هستهای تنها تضمین امنیتی قابل اعتماد است.»
سایت تحلیلی «مدرن دیپلماسی» در گزارشی با عنوان «چگونه حملات آمریکا و اسرائیل ممکن است معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) را نابود کند و بحرانی هستهای را رقم بزند» نوشت: «طی دوازده روز متوالی، اسرائیل حملات هوایی شدیدی علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران انجام داده است. در تاریخ ۲۲ ژوئن، ایالات متحده نیز به این تهاجم پیوست و سه تأسیسات هستهای اصلی ایران در اصفهان، نطنز و فردو را هدف قرار داد. این تجاوز نظامی، که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدعی است برای جلوگیری از یک «تهدید وجودی» انجام شده، صدها کشته و زخمی برجای گذاشته و خسارات قابلتوجهی به زیرساختهای هستهای ایران وارد کرده است. این در حالی است که فراتر از ویرانیهای فیزیکی، این حمله هماهنگ ممکن است پیامدهای بسیار جدیتری مانند فروپاشی تعهد ایران به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) و در نتیجه، از هم پاشیدن رژیم جهانی منع گسترش تسلیحات هستهای داشته باشد.»
یک متخصص امنیت بینالمللی و استراتژی هستهای دیگر در فایننشال تایمز مینویسد: « اگرچه اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای سابقه طولانی دارد، اما هیچ سابقه دقیقی برای رویدادی که این ماه صورت گرفت، وجود ندارد. اسرائیل - که تنها کشور خاورمیانه است که سلاح هستهای دارد، اما برنامه خود را اعلام نمیکند و از امضاکنندگان پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) نیست - خود را موظف به بمباران چندین تأسیسات هستهای تحت پادمانهای بینالمللی در خاک یکی از کشورهای عضو NPT دانست و با موفقیت ایالات متحده را برای حمله به اهدافی که خودش نمیتوانست آنها را هدف قرار دهد، همراه کرد.» این پژوهشگر ارشد برنامه سیاست هستهای در بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی تاکید کرد: «حمله به ایران میتواند ناقوس مرگ منع گسترش سلاحهای هستهای باشد.»
معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) یکی از مهمترین ستونهای رژیم جهانی عدم اشاعه سلاحهای هستهای است که با هدف جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای، ترویج استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و پیشبرد خلع سلاح هستهای طراحی شده است. معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (Treaty on the Non-Proliferation of Nuclear Weapons) یا به اختصار NPT، در ژانویه ۱۹۶۷ (۱۳۴۷ خورشیدی) در دوران جنگ سرد بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای دیپلماتیک برای کنترل تسلیحات هستهای طراحی شد و در سال ۱۹۷۰ به اجرا درآمد.
این معاهده سه هدف اصلی ۱.منع گسترش سلاحهای هستهای به معنای جلوگیری از دستیابی کشورهای غیرهستهای به سلاحهای هستهای، ۲. ترویج استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای به معنای تضمین حق کشورها برای توسعه فناوری هستهای برای مقاصد صلحآمیز تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و ۳. خلع سلاح هستهای با هدف الزام کشورهای دارای سلاح هستهای به مذاکره برای کاهش و حذف زرادخانههای هستهای خود را پیگیری میکند.
این پیمان، کشورها را به دو گروه برخوردار و غیر برخوردار تقسیم میکند که گروه نخست شامل پنج کشور چین، فرانسه، روسیه، انگلیس و آمریکاست که تا پیش از ۱ ژانویه ۱۹۶۷ سلاح هستهای تولید یا آزمایش کردهاند. در این تقسیمبندی، سایر کشورها، متعهد به عدم توسعه سلاح هستهای هستند.
ایده شکلگیری NPT به نگرانیهای جهانی در مورد گسترش سلاحهای هستهای در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بازمیگردد. پس از آزمایشهای هستهای متعدد توسط قدرتهای بزرگ و افزایش خطر جنگ هستهای، جامعه بینالمللی به دنبال ایجاد چارچوبی برای مهار این تهدید بود. در سال ۱۹۶۱، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را تصویب کرد که خواستار توافقی برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای شد. مذاکرات در کمیته خلع سلاح ژنو آغاز شد و پس از چندین سال، NPT در سال ۱۹۶۷ نهایی شد. ایران در سال ۱۹۶۸ به دستور محمدرضا پهلوی بهعنوان دومین کشور آسیایی پس از ژاپن به این معاهده پیوست و از سال ۱۹۷۰ بهطور کامل به تعهدات آن پایبند بوده است. این معاهده تاکنون توسط ۱۸۹ کشور امضا شده است، اما کشورهایی مانند هند، پاکستان، سودان جنوبی و اسرائیل از پیوستن به آن خودداری کردهاند. کره شمالی نیز در سال ۲۰۰۳ پس از اختلاف با آمریکا از NPT خارج شد.
NPT شامل ۱۱ ماده است که مهمترین آنها عبارتند از:
- ماده ۱ و ۲: کشورهای دارای سلاح هستهای از انتقال فناوری هستهای نظامی منع شدهاند و کشورهای غیرهستهای متعهد به عدم توسعه این تسلیحات هستند.
- ماده ۴: حق همه کشورها برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای تضمین شده است.
- ماده ۶: کشورهای هستهای موظف به مذاکره برای خلع سلاح هستند.
- ماده ۱۰: کشورها میتوانند در صورت تهدید منافع حیاتی خود، با اطلاع سهماهه از معاهده خارج شوند.
بر اساس این ماده «هر یک از طرفهای معاهده، در راستای اعمال حاکمیت ملی خود، حق دارد در صورتی که تصمیم بگیرد وقایع فوقالعادهای منافع عالیه کشورش را به خطر انداخته و با اهداف این معاهده مرتبط است، از معاهده خارج شود. چنین کشوری باید خروج خود را با اطلاع قبلی سهماهه به همه طرفهای دیگر معاهده و شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کند. این اطلاعیه باید شامل بیانیهای از وقایع فوقالعادهای باشد که به نظر آن کشور، منافع عالیهاش را به خطر انداخته است.»
به عبارت دیگر، ماده ۱۰ به کشورهای عضو اجازه میدهد در صورتی که معتقد باشند شرایطی غیرعادی (extraordinary events) منافع حیاتی آنها را تهدید میکند، با رعایت تشریفات (اطلاع سهماهه و ارائه توضیحات)، از NPT خارج شوند. این ماده بهعنوان یک مکانیزم حقوقی، حاکمیت ملی کشورها را به رسمیت میشناسد و انعطافپذیری را برای خروج در شرایط بحرانی فراهم میکند. اکنون برخی در ایران معتقدند که جمهوری اسلامی ایران باید با استناد به همین ماده، گزینه خروج خود از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را روی میز قرار دهد چرا که احراز «وقایع فوقالعاده» و «تهدید منافع عالیه» با توجه به آنچه طی دو هفته گذشته در ایران گذشت، سخت نخواهدبود.
حملات نظامی مستقیم به تأسیسات هستهای ایران، که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و در چارچوب تعهدات NPT فعالیت میکردند، مصداق بارز «وقایع فوقالعاده» است. این حملات، که با مشارکت اسرائیل (طرفی غیرعضو در NPT و مظنون به دارا بودن سلاح هستهای) و آمریکا (کشوری عضو NPT و دارای سلاح هستهای) انجام شده، رژیم عدم اشاعه و منافع حیاتی ایران را به خطر انداخته است.
ماده ۴ NPT، حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را تضمین کرده و تخریب تأسیسات هستهای تحت پادمان آژانس، این حق را نقض کرده است. همچنین، حملات به زیرساختهای حیاتی ایران، از جمله تأسیسات هستهای، مستقیماً حاکمیت و امنیت ملی ایران را تهدید میکند. این حملات نشان داد که پایبندی به NPT و همکاری با آژانس، ایران را از حملات نظامی مصون نگه نداشته است. این امر اعتماد ایران به رژیم عدم اشاعه را به شدت تضعیف کرده است.
این در حالی است که منافع عالیه (supreme interests) ایران شامل حفظ حاکمیت ملی، امنیت سرزمینی، و حق توسعه فناوری صلحآمیز هستهای است و حملات اسرائیل و آمریکا بهطور مستقیم این منافع را با تخریب زیرساختهای هستهای، نقض دیپلماسی هستهای و استانداردهای دوگانه هدف قرار دادهاند. تأسیسات هستهای ایران، که برای تولید انرژی و تحقیقات علمی صلحآمیز استفاده میشدند، در این حملات نابود یا به شدت آسیب دیدهاند. این امر توانایی ایران برای بهرهمندی از حقوق مندرج در ماده ۴ NPT را سلب کرده است. ایران دههها در مذاکرات هستهای، از جمله توافق برجام، مشارکت کرده بود. حملات اخیر در حالی رخ داد که ایران به تعهدات خود پایبند بود، که این امر نشاندهنده بیاعتمادی به دیپلماسی و نهادهای بینالمللی است. اسرائیل، بهعنوان کشوری غیرعضو در NPT و فاقد نظارت آژانس، آزادانه به ایران حمله کرده، در حالی که ایران تحت نظارتهای سختگیرانه آژانس قرار دارد. این تبعیض، مشروعیت رژیم NPT را در نظر ایران زیر سؤال میبرد.
از منظر حقوقی، حملات نظامی به تأسیسات هستهای ایران نقض آشکار منشور سازمان ملل (ماده ۲، بند ۴) و اصول NPT است. این حملات، همراه با انفعال آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت در برابر نقض حقوق ایران، استدلال حقوقی محکمی برای خروج ایران فراهم میکند. در مقطع کنونی اما تصمیم تهران، تعلیق همکاری با آژانس انرژی هستهای است که هفته گذشته، از سوی رئیس جمهور به سازمان انرژی اتمی، وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی ابلاغ شد.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه نیز پیش از این امکان حضور رافائل گروسی، مدیرکل آژانس در ایران را منتفی دانسته بود البته با تاکید بر قید زمانی «فعلا». وزیر امور خارجه در این خصوص گفت: درحال حاضر حتما بنایی برای پذیرش آقای گروسی نداریم. اینکه آنها میگویند میخواهند بیایند و بازرسی کنند، میخواهند بیایند و ببینند که چقدر تخریب شده است و چقدر تخریب نشده است و ما میفهمیم که منظور و هدفشان چیست.»
سیدحسین موسویان، مذاکرهکننده هستهای و دیپلمات پیشین کشورمان در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ای.بی.سی استرالیا در پاسخ به این سوال که آیا ایران در پیمان عدم اشاعه باقی خواهد ماند یا از آن خارج خواهد شد، گفت: «این بستگی به رفتار آمریکا دارد. اگر آمریکا به قوانین و مقررات بینالمللی پایبند باشد، اگر حقوق ایران را مانند سایر اعضای پیمان عدم اشاعه به رسمیت بشناسد، ایران در NPT باقی خواهد ماند و هرگز به دنبال ساخت سلاح هستهای نخواهد رفت. ایران حاضر است در بالاترین سطح ممکن بازرسی و شفافیت همکاری کند تا ثابت شود برنامه هستهایاش صلحآمیز است.»
به نظر میرسد که اکنون همان تحلیل مندرج در مدرن دیپلماسی و سایر رسانه های مطرح بین المللی مصداق دارد که: «جهان باید تصمیم بگیرد که آیا توافقنامههای بینالمللی، پیمانهای الزامآور یا درمانهای موقت هستند. اگر قرار است این توافقنامهها معنایی داشته باشند، ایران نباید تنها بهای پایبندی را بپردازد و اگر NPT قرار است دوام بیاورد، قدرتهایی که ادعای دفاع از آن را دارند، باید این کار را با قانون و نه با بمب انجام دهند.
انتهای خبر/