کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چگونه ایران اسطوره قدرت اسرائیل را در هم شکست

5 تير 1404 ساعت 22:42

پایگاه تحلیلی «میدل‌ایست‌آی» طی تحلیلی توضیح داده است که جنگ اسرائیل علیه ایران، پرده از وابستگی آشکار و انکارناپذیر این رژیم به آمریکا برداشته؛ وابستگی که توهم اسطوره بودن اسرائیل را درهم شکسته و نشان داده است که آمریکا هم دیگر نمی‌تواند با اسرائیل پیروز شود.


به گزارش کارآفرينان نيوز تحلیلگر انگلیسی- تونسی مسائل غرب آسیا سمیه غنوشی در تحلیلی در وبگاه تحلیلی «میدل ایست آی» در مورد حمله اسرائیل به ایران نوشته است، جنگ اسرائیل علیه ایران، افشای عریان و انکارناپذیر وابستگی اسرائیل به حامیانش است؛ وابستگی که وجود داشت اما لفافه‌های دیپلماتیک یا پشت درهای بسته پنهان بود.غنوش می‌گوید: «اسرائیل بدون آمریکا نمی‌تواند پیروز شود و آمریکا هم دیگر نمی‌تواند با اسرائیل پیروز شود و این یک پیروزی نیست؛ پژواکی است از هر امپراتوری که آتش و قدرت را با ماندگاری اشتباه گرفته است.»بر اساس این تحلیل، جنگ ۱۲ روزه علیه ایران بی‌سابقه و از نظر گستره منحصربه‌فرد و از نظر پیامدها زمین‌لرزه‌ای تمام‌عیار بود؛ برای نخستین بار، اسرائیل جنگی (نه صرفا یک عملیات محدود) علیه کشوری را آغاز کرد که نه‌تنها مرزی با آن ندارد بلکه دست‌کم ۱۵۰۰ کیلومتر از آن فاصله دارد. مهم‌تر از آن، این اولین‌بار در تاریخ بود که آمریکا آشکارا دوشادوش اسرائیل در یک حمله نظامی مستقیم شرکت کرد.این لحظه نتیجه چندین دهه همکاری، هماهنگی و اتحاد استراتژیک میان این دو بود اما آنچه آشکار شد، بسیار رسواتر بود؛ تصویری از شکنندگی، وابستگی و ساختار قدرتی که زیر بار اسطوره خودش در حال فروپاشی است.

حمایت پس پرده، پنهان‌کاری پیش روغنوشی در این مقاله تحلیل کرده است که اسرائیل از زمان تاسیس خود، همواره متکی به حمایت سیاسی، نظامی و مالی غرب بوده است. در جنگ‌های گذشته، گرچه این حمایت وجود داشت اما اسرائیل معمولا به‌تنهایی عملیات‌های نظامی را پیش می‌برد اما این بار آنچه تغییر کرده، نه واقعیت وابستگی، بلکه افشای آن است که دیگر در لفافه‌های دیپلماتیک یا پشت درهای بسته پنهان نمی‌شود؛ این وابستگی اکنون عریان است، آشکار، انکارناپذیر.در سال ۱۹۴۸، زمانی که هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در عرض چند دقیقه پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی آن را به رسمیت شناخت، این کار را در میان اختلافات شدید درون دولت خود انجام داد؛ برخی مشاورانش نسبت به پیامدهای بلندمدت تاسیس یک دولت استعمارگرای سکونت‌محور در قلب جهان عرب و اسلام هشدار داده بودند.در سال‌های بعد، انگلیس و فرانسه حامیان اصلی اسرائیل باقی ماندند تا اینکه حمله سه‌جانبه ۱۹۵۶ به مصر با عقب‌نشینی تحقیرآمیز تحت فشار رئیس‌جمهور وقت آمریکا، دوایت آیزنهاور، پایان یافت؛ او تهدید کرده بود که اقتصاد انگلیس را غرق خواهد کرد مگر آنکه عقب‌نشینی کنند.چرخش واقعی تحت ریاست‌جمهوری لیندون جانسون رخ داد؛ اولین رئیس‌جمهوری که با وجود مخالفت وزارت خارجه آمریکا، سلاح‌های تهاجمی در اختیار اسرائیل قرار داد. از آن نقطه، اتحاد عمیق‌تر شد. واشنگتن دیگر تنها یک حامی نبود؛ بلکه تبدیل به سپر و شمشیر حیاتی پروژه اسرائیل شد.
در سال ۱۹۶۷، سلاح‌های آمریکایی به اسرائیل امکان داد تا در عرض شش روز، صحرای سینا، کرانه باختری و بلندی‌های جولان را تصرف کند. در سال ۱۹۷۳، زمانی که مصر و سوریه برای بازپس‌گیری سرزمین‌های اشغالی خود تلاش کردند، ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، دستور یک پل هوایی عظیم برای تامین مجدد تسلیحات اسرائیل را صادر کرد و به هنری کیسینجر گفت: «هر چیزی که می‌تواند پرواز کند، بفرستید.» و این سلاح‌ها هرگز از ارسال بازنایستادند.با این وجود، با وجود این حمایت، واشنگتن درگیر شدن مستقیم نظامی را خط قرمز می‌دانست.حتی زمانی که منافع اسرائیل و آمریکا کاملا همسو بود، اسرائیل در فاصله نگه داشته می‌شد. در سال ۱۹۹۱، هنگامی که موشک‌های اسکاد صدام حسین به تل‌آویو اصابت کرد، جورج بوش پدر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، اسرائیل را از انتقام‌جویی منع کرد چرا که می‌دانست این کار ائتلاف عربی تشکیل‌شده توسط واشنگتن را متلاشی می‌کند.دوباره در سال ۲۰۰۳، زمانی که آمریکا و انگلیس به عراق حمله کردند، اسرائیل، باوجود منافع بالقوه‌ای که می‌توانست از این جنگ کسب کند، به حاشیه رانده شد. این جنگ یک رقیب منطقه‌ای را از میان برداشت اما مقامات آمریکایی توهم خودمختاری را حفظ کردند.
لحظه پاسخ ایران؛ فرو ریختن توهم خوداتکایی اسرائیلبرای اولین بار، آمریکا فقط از یک جنگ اسرائیل حمایت، تامین مالی یا تسلیحاتی نکرده است، بلکه خود در آن جنگیده است؛ شانه به شانه، آشکارا و در برابر چشم تمام جهان.آنچه تغییر کرده، قدرت اسرائیل نیست، بلکه زوال آن است. از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل یک کارزار نسل‌کشی علیه غزه به راه انداخته، لبنان و سوریه را بمباران کرده و منطقه را به‌سوی یک درگیری تمام‌عیار سوق داده است.اسرائیل تلاش کرد خود را به‌عنوان یک هژمون شکست‌ناپذیر منطقه معرفی کند اما توهم خوداتکایی لحظه‌ای که ایران پاسخ داد، فرو ریخت.اسرائیل نمی‌توانست به‌تنهایی این کار را انجام دهد. بلافاصله به واشنگتن متوسل شد و واشنگتن اطاعت کرد. اکنون می‌دانیم که ارتش‌های آمریکا و اسرائیل یک سال پیش‌تر، رزمایش مشترکی برای شبیه‌سازی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران انجام داده بودند؛ آن تمرین به واقعیت تبدیل شد.دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل را مورد ستایش قرار داد. پنتاگون و ارتش اسرائیل در هماهنگی کامل حمله کردند. دیگر هیچ نمایش و صحنه‌سازی وجود نداشت؛ فقط این واقعیت برهنه بود که اسرائیل نمی‌تواند جنگ‌هایش را به‌تنهایی بجنگد.
دیکته آتش‌بس به اسرائیلدر حالی که اسرائیل با وابستگی کامل به آمریکا تحت دولت ترامپ، جایگاه خود را در صندلی راننده از دست داد، برخلاف سال ۱۹۶۷ که اسرائیل به‌تنهایی پیروز شد و در سراسر غرب مورد ستایش قرار گرفت، این بار حتی آتش‌بس نیز از سوی واشنگتن دیکته شد.زمانی که اسرائیل پس از آغاز آتش‌بس تلاش کرد جنگ را تشدید کند، به‌شدت متوقف شد؛ خلبانانش دستور بازگشت دریافت کردند، رهبرانش به‌طور علنی تحقیر شدند و رئیس‌جمهور آمریکا به آن‌ها جلوی دوربین ناسزا گفت.غنوشی معتقد است که «وابستگی، در نهایت، به بهای از دست رفتن حاکمیت تمام می‌شود... آنچه در ابتدا به‌عنوان قدرت و اقتدار نمایش داده شد، در نهایت به یک اعتراف تبدیل شد؛ نه یک پیروزی، بلکه یک برملا شدن حقیقت.»
هرچه مقاومت را کوبیدند، ریشه‌دارتر شدحالا، طنز ماجرا آشکار شده است؛ هرچه بیشتر حمله می‌کنند، بیشتر همان مقاومتی را که می‌خواهند نابود کنند، ریشه‌دارتر می‌کنند. قرن‌هاست که این منطقه مورد تهاجم، تجزیه و بمباران قرار گرفته است؛ از شوالیه‌های صلیبی تا ژنرال‌های بریتانیایی، از قیمومت‌های فرانسوی تا موشک‌های آمریکایی؛ هر بار که غرب پیروزی اعلام کرده، این منطقه دوباره برخاسته است.چراکه مقاومت در اینجا نه یک شعار است، نه یک تاکتیک. بلکه یک میراث تمدنی است.از قیام‌های ضد استعماری تا جنبش‌های آزادی‌بخش، از چپ‌گرایان تا اسلام‌گرایان، از اهل‌سنت تا شیعیان، از مسیحیان تا مسلمانان، این منطقه فرهنگ سرکشی را پرورانده است. سلاح‌هایش از سنگ‌های کودکان گرفته تا موشک‌های دوربردی که تل‌آویو را تهدید می‌کنند، متنوع بوده‌اند و همچنان مقاومت ادامه دارد.مقاومت یعنی جنگ غزه گرسنهغزه، در حالی که گرسنه، محاصره‌شده و در آتش می‌سوزد، همچنان می‌جنگد. زیر محاصره و نسل‌کشی، همچنان سر خم نمی‌کند. ساعاتی پس از اعلام آتش‌بس ایران و اسرائیل، هفت سرباز اسرائیلی در غزه کشته شدند، یادآوری برای جهان که مقاومت این منطقه با تمام قوا ادامه دارد.این را با فروپاشی سه ارتش عربی در سال ۱۹۶۷ پس از شش روز یا خروج سازمان آزادی‌بخش فلسطین از بیروت در سال ۱۹۸۲ پس از دو ماه مقایسه کنید. آنچه غزه امروز نمایندگی می‌کند، فقط سرکشی نیست؛ بلکه دگرگونی است. این تکامل مقاومت در عصر جنگ تمام‌عیار است.
رژیم‌های عرب ممکن است سر فرود آورند، عادی‌سازی و سرکوب کنند اما مردمشان چنین نمی‌کنند. به هر خیابانی در کشورهای عربی یا اسلامی که نگاه کنید، خواهید دید که نبض (این مقاومت) هنوز می‌تپد و شعله آن هنوز روشن است. رویای تسلیمی وجود ندارد.آغاز شکاف میان آمریکا و اسرائیلاکنون، شکاف‌هایی در دل (این به ظاهر) امپراتوری ایجاد شده؛ اجماع قدیمی در حال از بین رفتن است. حمایت از فلسطینیان نسبت به حمایت از اسرائیل در میان دموکرات‌ها پیشی گرفته و در میان جمهوری‌خواهان جوان‌تر هم همین تغییر آغاز شده است. حتی پایگاه ترامپ نیز در حال شکاف خوردن است.پیروزی زهران ممدانی، فعال پیشرو، بر اندرو کومو، چهره سرسخت طرفدار اسرائیل، در انتخابات مقدماتی شهرداری نیویورک مانند یک زمین‌لرزه و هشداری جدی به شمار می‌رود.استراتژیست سابق ترامپ، استیو بنن، با توضیح اینکه که نتانیاهو « حسی از اضطرار ایجاد کرد که وجود نداشت و گفت باید رژیم را تغییر بدهیم.» با صراحت خطاب به نخست‌وزیر اسرائیل گفت: «تو کی هستی که به مردم آمریکا درس بدهی؟ مردم آمریکا این را تحمل نخواهند کرد.»نماینده جمهوری‌خواه کنگره مارجوری تیلور گرین هم همین دیدگاه را دارد و می‌گوید: «اگر نتانیاهو ابتدا بمب بر سر مردم ایران نمی‌انداخت، بمبی بر سر مردم اسرائیل نمی‌افتاد … این جنگ ما نیست. صلح پاسخ است.»واکنش‌ها آنقدر تند بود که خود ترامپ برای پایان دادن به جنگ عجله کرد و به نتانیاهو گفت که آمریکا دیگر درگیر نخواهد شد. این در حالی بود که یک گزارش اطلاعاتی فاش شده نشان می‌داد که برنامه هسته‌ای ایران تنها چند ماه عقب افتاده و (نابود نشده) است.
در عرض چند روز، ترامپ از مطالبه «تسلیم بی‌قید و شرط» ایران به قدردانی علنی از آن تغییر موضع داد.کندیس اونز، مفسر محافظه‌کار که زمانی به‌طور کامل با ترامپ همسو بود، نوشت: «اولین چیزی که بعد از مدت‌ها دیدم که پایگاه ترامپ را متحد کرد، این بود که ترامپ جلوی دوربین از اسرائیل انتقاد کرد. این فقط یک واقعیت است که جهان از نقش قربانی اسرائیل خسته شده است.»این تحلیلگر انگلیسی می‌گوید، اسطوره حمایت بی‌قید و شرط مرده است. آنچه زمانی (این به اصطلاح) امپراتوری را متحد می‌کرد، اکنون آن را متلاشی می‌کند. عملیات اخیر ممکن است اوج هماهنگی آمریکا و اسرائیل به‌نظر برسد اما در واقع، این آغاز یک شکاف است.سخنرانی ترامپ، اعلام پیروزی و شراکت با نتانیاهو، جایگاهی در بایگانی توهمات امپریالیستی دارد که سال‌هاست این منطقه را تسخیر کرده است. این سخنان طنین گفتار ژنرال فرانسوی آنری گورو بر سر مزار صلاح‌الدین در سال ۱۹۲۰ را دارد که گفت: «بازگشتیم، ای صلاح‌الدین.» تداعی‌کننده اعلام پایان صلیبیون توسط ژنرال بریتانیایی آلنبی در سال ۱۹۱۷ است؛ یادآور غرور «ماموریت انجام شد» جورج بوش است.هر بار که اعلام کردند این منطقه تسلیم شده، واکنشی بلندتر، هوشیارتر، قوی‌تر می‌گیرند.حالا اسرائیل بدون آمریکا نمی‌تواند پیروز شود و آمریکا دیگر نمی‌تواند با اسرائیل پیروز شود؛ این یک پیروزی نیست؛ پژواکی است از هر امپراتوری که آتش و قدرت را با ماندگاری اشتباه گرفت.

انتهای خبر/


کد مطلب: 6779

آدرس مطلب :
http://karafarinannews.ir//news/6779/چگونه-ایران-اسطوره-قدرت-اسرائیل-هم-شکست

کارآفرینان نیوز
  http://karafarinannews.ir/