به گزارش کارآفرينان نيوز «در خط مقدم جبهه، شرایطی نفسگیر حاکم بود. دشمن با نصب تیرهای هوایی سنگین روی خاکریزها، محیطی از وحشت مطلق ایجاد کرده بود. کافی بود سرت را کمی بالا ببری؛ در یک لحظه کارت تمام بود. جو آنقدر وحشتناک شده بود که همه زمینگیر شده بودند. جبهه اسلام باید از آن نقطه عبور میکرد، اما رگبار بیامان دشمن همه را میخکوب کرده بود. هیچکس جرئت بلند شدن نداشت، چون بلند شدن مساوی با مرگ حتمی بود.ناگهان، میان این همه هراس و سکون، چشمان همه به صحنهای باورنکردنی خیره شد. جوانی بیستویکی دو ساله، با آرامشی عجیب، شروع به قدم زدن در همان منطقه مرگبار کرد. هر چه فریاد میزدند: «بشین! بشین!» بیفایده بود. او بیاعتنا به تیرهایی که در هوا سوت میکشیدند، به راه خود ادامه میداد.تعجب و حیرت، رزمندگان را به خود کشاند. نزدیکتر که آمدند، فهمیدند این جوان کسی نیست جز شهید مهدی زینالدین، فرمانده نامدار لشکر در همان سنین جوانی! چه نیرویی او را در اوج خطر، اینگونه بیباک کرده بود؟ او به این ایمان رسیده بود که «لا مؤثر فی الوجود الا الله»؛ یعنی هیچ تأثیرگذارندهای در عالم غیر از خداوند متعال نیست. اگر قرار است تیری به من بخورد، میخورد، حتی اگر در امنترین نقطه دنیا باشم و اگر تقدیرم نباشد، حتی در میدانی که مستقیم به من شلیک میکنند، تیری به من نخواهد خورد.»
این بخشی از روایتی است که آیتالله جاودان در یکی از درسهای سنگین توحیدشان، برای روشن شدن اعماق مفاهیم کلامی و فلسفی، از جبهههای جنگ ایران و عراق را نقل کردند.همین گام شجاعانه و مبتنی بر ایمان شهید زینالدین، انرژی و روحیه جدیدی به رزمندگان بخشید. آنها نیرو گرفتند و توانستند آن خط دشوار را از چنگ دشمن خارج کنند. این، معنای حقیقی نترسی است؛ نه از سر بیعقلی، بلکه از اوج ایمان و معرفت به تقدیر الهی.
ایمان، واکسنی در برابر ترس
حال در روزهای گذشته که کشورمان درگیر جنگ مستقیم با رژیم صهیونیستی بود و مردم در شهرها با اضطراب و نگرانی روزهای پرتلاطمی را میگذراندند، این سؤال مهم پیش آمد که ترسیدن در این شرایط، ایراد دارد؟حجتالاسلام محمد جواد پاشایی، کارشناس مذهبی، در گفتوگو با خبرگزاری فارس، به تحلیل این پدیده میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که ترس در مرحلهای، مذموم نیست و یک واکنش طبیعی انسانی است. او میگوید: «ما با رزمندهها در دفاع مقدس که صحبت میکردیم، میترسیدند. خیلیهایشان میترسیدند؛ ولی آن بزرگی رزمندهها این بود که در عین اینکه این ترس را داشتند، اقدام میکردند، بلند میشدند، ترس زمینگیرشان نمیکرد.» این یعنی، نفس ترسیدن ایرادی ندارد. مهم این است که این ترس، مانع از حرکت و انجام وظیفه نشود. حجتالاسلام پاشایی توضیح میدهد که «هرچه ایمان انسان قویتر شود و وقتی خدا را در نظر بگیرد، وقتی به این درک برسد که همه چیزش دست خداست، ترسش کمتر میشود. این به معنای واقعی کلمه، اعتماد و توکل کامل به نیروی لایزال الهی است.
نترسیدن از مرگ، یعنی انتخاب چگونه زیستن
وقتی انسان از خدا بترسد – به معنای خشیت و تقوا – دیگر ترسی از مخلوقات نخواهد داشت. در آیه ۱۳ سوره توبه آمده است: «وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن يُخْشَىٰ» (خداوند سزاوارتر است که از او ترسیده شود). این یعنی، خدایی که همه چیز در دست اوست، سزاوار ترس و تبعیت است، نه قدرتی پوشالی مثل رژیم اشغالگر قدس.پاشایی در این باره میگوید: «خداوند متعال میگوید مقابل ظالم بایست، برو کنار مظلوم. من وقتی به حرف خداوند متعال گوش کنم، دیگر از کسی ترسی ندارم؛ چرا که خدا، خدایی که همه چیز در دست اوست، به من گفته این کارها را انجام بده.» این یعنی، سختیها و بلاها جزء لاینفک زندگی بشر در طول تاریخ بودهاند. از سوی دیگر، او به غلط بودن این تفکر که «جنگ نباشد ما زندهایم تا ۶۰ سال ۷۰ سال، ولی اگر جنگ تمام شود باز هم همه ما میمیریم» اشاره میکند. پاشایی با مثالی عینی این نکته را روشن میکند که «یک ساختمانی ریخت، یک گودبرداری اشتباهی شده بود، یک ساختمان ریخت و چند نفر از دنیا رفتند.» این حوادث نشان میدهند که مرگ و زندگی تماماً در دست خداوند متعال است و زمان و مکان آن از اراده انسان خارج است.
مهم، نحوه زندگی است، نه صرفاً طول آن
پاشایی با نقل بیتی عمیق این حقیقت را بیان میکند که «هر که را شام شهادت نیست، شام مرگ هست / بیشهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟» این بیت، تفاوت بنیادین میان مرگی با ارزش و شهادتگونه و مرگی بیهدف و معمولی را بیان میکند. در واقع، اگر زندگی بدون هدف و ارزشهای والا و در مسیر حق به پایان رسد، تفاوتی با یک خسران بزرگ ندارد. توجه به این نکات، درک عمیق از ماهیت زندگی و مرگ و ایمان به تقدیر الهی، میتواند تأثیر شگرفی در آرامش درونی انسان داشته باشد.
پیامی برای جامعه؛ انسجام، تبیین و هویتسازی
اکنون در شرایط بحرانی مسئولیتهای معنوی و اجتماعی بر گردن تک، تک ما قرار دارد. وظایف ما در «جنگ روایتها» و «جهاد تبیین» خلاقیت و احترام، انتقال روایتهای صحیح به مردم و ایستادگی در برابر روایتهای غلط شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی است.
روایتها را باید تصحیح کرد؛ مساجد، قرارگاه امید
در روزهایی که جنگ رسانهای و عملیات روانی دشمن شدت گرفته، جهاد تبیین وظیفهای کلیدی است. پاشایی میگوید: «شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی پر از شایعه و اخبار ناامیدکنندهاند. ما نباید به این ناامیدیها دامن بزنیم. ناامید کردن مردم، گناه بزرگی است؛ چون پشت جبهه را خالی میکند. در این شرایط مساجد باید بتوانند آن محوریت خودشان را در محلهها داشته باشند؛ یعنی این کار یک روز و دو روز نیست. باید مسجد همیشه پناهگاه مردم باشد، همیشه باید کنار مردم باشد.» حضور مردم در مساجد و مشاهده وحدت و همدلی، به آنها هویت و آرامش میبخشد و بسیاری از ترسها و ناامیدیها را از بین میبرد.در نهایت، پاشایی بر حفظ اخلاق دینی در شرایط جنگی (مانند مهربانی، صداقت، صبر و امانتداری) تأکید میکند. او معتقد است که این فضایل اخلاقی، در شرایط سخت و ناهموار است که معنای حقیقی پیدا میکنند: «خوشاخلاق یعنی جایی که به شما سخت میگذرد، شما از یک چیزی رنج میبری ولی گذشت میکنی، ایثار میکنی، خودت را نمیبینی و مهربانی میکنی، صبر میکنی. این مؤلفههای اخلاقی و ارزشی در شرایط سخت و ناهموار شکل میگیرد.» در پایان، میتوان گفت که در میان هیاهوی جنگ و تهدیدها، آرامش حقیقی نه در غفلت که در دل ایمان و معرفت به تقدیر الهی و توکل به ذات یگانه خداوند جای دارد. این آرامش، قدرتی بینهایت به انسان میبخشد تا در مسیر حق بایستد و به وظیفه خود عمل کند.
انتهای خبر/