کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به جنگ جناح‌ها در دولت ایالات متحده؛

چه کسی سیاست‌خارجی ترامپ در قبال ایران را مدیریت می‌کند؟

7 ارديبهشت 1404 ساعت 9:00

مجله «آتلانتیک» در گزارشی نوشت: اگر قرار بود تنها یک چیز در مورد دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ مسلم باشد، این بود که او قصد دارد پرونده ایران را با جدیت بیشتری دنبال کند.


به گزارش کارآفرينان نيوز ترامپ هفت سال پیش زمانی که آمریکا را از توافق هسته‌ای خارج کرد و تحریم‌ها علیه ایران را دوباره افزایش داد، اعلام کرد «توافق هسته‌ای با ایران یکی از بدترین و یک‌طرفه‌ترین معاملاتی است که ایالات متحده تاکنون وارد آن شده».
با این حال، ترامپ در چند ماه اخیر در قبال ایران از خود نرمش نشان داده است؛ اگرچه او بارها ایران را به حمله نظامی تهدید کرده ولی به‌روشنی نشان داده که ترجیح می‌دهد اختلافات را از طریق دیپلماتیک حل کند. در یک ماه گذشته، ایران و آمریکا وارد مذاکراتی شده‌اند که هدف آن دستیابی به توافق هسته‌ای جدیدی است که به نظر می‌رسد شبیه به توافق اولیه باشد. این رویکرد، به‌طور غیرمنتظره‌ای از سوی برخی مقامات سابق دولت اوباما و بایدن مورد تمجید قرار گرفته و در عین حال باعث نگرانی بسیاری از محافظه‌کاران شده است.
«مایکل دوران»، تحلیلگر طرفدار ترامپ در امور خاورمیانه، هشدار داده است که «این توافق جدید قابلیت‌های بالقوه تسلیحات هسته‌ای ایران، سانتریفیوژها، تخصص علمی، و سایت‌های کنترل‌نشده را حفظ خواهد کرد و به این ترتیب امکان بازسازی سریع در آینده را فراهم می‌کند». او این طرح پیشنهادی را بازگشت به «سرزمین اوباما» نامیده است.
امروزه، بسیاری از چهره‌های سرشناسی که در دوره اول ترامپ نقش کلیدی در سیاست خارجی دولت او داشتند دیگر حضور ندارند. چرخش سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران نتیجه‌ یک کشمکش پشت‌پرده برای کنترل سیاست خارجی دولت ترامپ است. امروزه، بسیاری از چهره‌های سرشناسی که در دوره اول ترامپ نقش کلیدی در سیاست خارجی دولت او داشتند دیگر حضور ندارند، از جمله «جرد کوشنر» دامادش، «مایک پمپئو» وزیر خارجه، «نیکی هیلی» سفیر آمریکا در سازمان ملل، «برایان هوک» مدیر برنامه‌ریزی سیاسی، «جیسون گرینبلات» نماینده ویژه در خاورمیانه و «دیوید فریدمن» سفیر آمریکا در اسرائیل. بسیاری از کارمندان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نیز یا به این دولت راه نیافته‌اند یا اگر هم راه یافته‌اند، اخراج شده‌اند.
علت این دگرگونی روشن است، در سال ۲۰۱۶ ترامپ انتظار پیروزی در اتخابات را نداشت، برای اداره کشور آماده نبود و شبکه‌ای از نیروهای حرفه‌ای را اطراف خود نداشت تا دولت را در اختیار بگیرند. این خلأ به گروه کوچکی از افراد در حلقه اطراف رئیس‌جمهور، برخی از محافل سنتی جمهوری‌خواه و برخی از دوستان شخصی ترامپ فرصت داد که نفوذ چشمگیری بر سیاست‌گذاری او از جمله در خاورمیانه داشته باشند. آن‌ها در اتخاذ تصمیماتی مانند مانند توافق‌های ابراهیم و ترور سردار سلیمانی که منطقه را دچار دگرگونی کرد نقش مستقیم داشتند. اما در سال ۲۰۲۵، ترامپ با تیمی وارد کاخ سفید شد که خود به چند جناح رقیب تقسیم شده‌اند و هرکدام سیاست رئیس‌جمهور را به سمتی می‌کشند.
این بازیگران شامل، «استیو ویتکوف»، نماینده ویژه ترامپ در خاورمیانه که به‌عنوان ابزار چندمنظوره شخصی رئیس‌جمهور به حل منازعات در اوکراین، غزه و ایران اعزام شده است. ویتکوف که یک سازنده املاک بدون سابقه دیپلماتیک است، اما یک سرمایه کلیدی دارد، اعتماد رئیس‌جمهور.
«آدام بوهلر»، نماینده ویژه دولت در امور گروگان‌ها نیز ارتقای مقام یافته است. او اخیراً مستقیماً با حماس مذاکره کرد، حرکتی که شکستی دیپلماتیک بود، اما از سیاست سنتی آمریکا فاصله چشمگیری داشت که اسرائیل را نگران کرد. این افراد تقریباً مستقل عمل می‌کنند و مستقیماً از ترامپ دستور می‌گیرند.
در عین حال، «مارکو روبیو» وزیر خارجه «مایکل والتز» مشاور امنیت ملی و «مورگان اورتگاس» معاون ویتکوف، نماینده سیاست‌های سنتی جمهوری‌خواهان در عرصه خارجی هستند. آن‌ها به ایران بدگمان‌اند و تمایل دارند فشار بیشتری بر آن‌ وارد کنند. این چهره‌ها با نئوانزواطلبان داخل دولت به رهبری ونس معاون رئیس‌جمهور که خواهان عقب‌نشینی آمریکا از امور جهان پس از دهه‌ها جنگ‌های بی‌نتیجه هستند در تضادند. متحدان داخلی ونس در این مسیر شامل «دونالد ترامپ جونیور» و «تولسی گابارد» رئیس اطلاعات ملی هستند. در بیرون، ونس مورد حمایت طیفی از چهره‌های افراطی راست، از جمله «تاکر کارلسن» مجری سرشناس محافظه‌کار قرار دارد؛ کسی که تلاش کرده آمریکا را از متحدان سنتی اروپایی‌اش جدا و به سمت روسیه ولادیمیر پوتین سوق دهد، و لفاظی‌های توطئه‌آمیزش علیه «جنگ‌طلبان» و «نئومحافظه‌کاران» به نوعی حملات رمزآلود علیه بازیگران یهودی تبدیل شده که کشور را علیه منافع ملی‌اش سوق داده‌اند.
مقامات دولت به‌صورت علنی بر هماهنگی کامل در سیاست خارجی تأکید می‌کنند، اما در پشت‌صحنه، واقعیت کاملاً متفاوت است. شکاف‌های درون تیم ترامپ در گفت‌وگوی گروهی «سیگنال» که به‌ اشتباه «جفری گلدبرگ» سردبیر آتلانتیک در آن اضافه شده بود، آشکار شد. در آن، ونس آشکارا با حملات هوایی ترامپ علیه حوثی‌های یمن مخالفت کرد و گفت که حملات این گروه به کشتیرانی بین‌المللی، مشکل اروپا است، نه آمریکا. در واقع، وقتی درک کنیم که درون دولت ترامپ یک جنگ پنهان جریان دارد، بسیاری از تحولات عجیب دیگر نیز منطقی‌تر می‌شوند.
در ۱۴ آوریل، ویتکوف در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز گفت که هدف مذاکراتش با ایران، واداشتن این کشور به محدودسازی و نه حذف غنی‌سازی هسته‌ای است، موضعی هم‌راستا با توافق دوران اوباما. اما یک روز بعد، در شبکه‌های اجتماعی نوشت که ایران باید «برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی هسته‌ای خود را حذف کند» و سپس در مذاکرات روز شنبه گذشته، ظاهراً به همان موضع نرم‌تر بازگشت. این نوسانات بازتاب‌دهنده شکاف‌های عمیق در درون کاخ سفید است.
این اختلافات به کنگره نیز کشیده شده است. ماه گذشته، زمانی که گروهی از سناتورهای جمهوری‌خواه، ونس را به دلیل امتناعش از مقابله با حوثی‌ها مورد انتقاد قرار دادند، او خبرنگاران را به دونالد ترامپ جونیور ارجاع داد، که در بیانیه‌ای پاسخ داد: «این هفت نئومحافظه‌کار که بی‌نام به ونس حمله کرده‌اند، واقعاً یک مشت ترسو هستند.»
این واکنش عجیب، زمانی که درک کنیم ونس و ترامپ جونیور در سیاست خارجی متحد هستند و در برابر جریان سنتی جمهوری‌خواه ایستاده‌اند، کمتر عجیب به نظر می‌رسد. همین پویایی همچنین دلیل آن است که چرا «میچ مک‌کانل»، رهبر سابق اکثریت سنا، بارها به نامزدهای نئوانزواطلب ترامپ رأی مخالف داده است.
دیگر کشمکش‌های درون‌دولتی نیز رنگ و بوی ایدئولوژیک یافته‌اند. هفته گذشته، پنتاگون چند نفر از دستیاران ارشد «پیت هگست» وزیر دفاع را اخراج کرد. گزارش‌های بعدی نشان داد که این سه نفر، نه به دلیل مواضع سیاسی، بلکه احتمالاً قربانی تحقیقات درباره افشای اطلاعات و رقابت‌های داخلی در وزارت دفاع آشفته شده‌اند. هر سه نفر اتهامات را رد کرده‌اند. اما این مانع آن نشد که تاکر کارلسن، یکی از آن‌ها به‌نام «دن کالدول» که دوست و همکار دیرین هگست است را به برنامه‌اش دعوت نکند و به‌طور مشکوکی ادعا نکند که کالدول قربانی نقشه‌ای از سوی «جنگ‌طلبان» برای برانگیختن جنگ با ایران شده است.
جنگ جناحی در کاخ سفید ممکن است آشفته به نظر برسد، اما در واقع پدیده‌ای عادی است. اکثر دولت‌ها از گروه‌های رقیبی تشکیل شده‌اند که می‌کوشند رئیس‌جمهور را به سمت سیاست مطلوب خود سوق دهند.
آنچه در دوره اول ترامپ غیرعادی و ناپایدار بود، تمرکز قدرت در دستان گروه کوچکی از افراد هم‌فکر بود. حالا که این درک ایجاد شده است که ترامپ یک پدیده گذرا نیست، بسیاری وارد کمپینش شده‌اند تا در دولت بعدی نفوذ و قدرت بیابند. اکنون آن‌ها مشغول بهره‌برداری از این موقعیت‌اند؛ متحدان قدیمی ترامپ را کنار می‌زنند، سیاست‌های گذشته او را تغییر می‌دهند.


انتهای خبر/


کد مطلب: 5941

آدرس مطلب :
http://karafarinannews.ir//news/5941/کسی-سیاست-خارجی-ترامپ-قبال-ایران-مدیریت-می-کند

کارآفرینان نیوز
  http://karafarinannews.ir/